ماجرای قتل آتنا

خیلی حالم گرفته است. اونایی که دختر دارند همه درکم می کنند. اعصابم با شنیدن این خبر فتل آتنه دختر شش هفت ساله ای که در پارس آباد مغان توسط یک مرد بی رحم مورد آزار قرار گرفته و کشته شده.

اگر خبر رو ندیده اید و نخونده اید نرید بخونید. اعصابتون خراب می شه. به بچه هاتون برسید اما مواظبشون باشید. با دیدن این خبر اعصابم چند روزی هست که به هم ریخته. امشب اومدم که خیلی بنویسم  اینجا اما دیدم  حوصله وبلاگ نوشتن ندارم. یکی پیام گذاشته بود و فروشگاهش رو معرفی کرده بود. اسمش فروشگاه دایاناشاپ بود. راستش من اهل گشتن تو فروشگاه ها نیستم. اکثرشون یه چیزای مثل هم  دارن درست همونا که تو ماهواره تبلیغ می کنن همش جنسای تکراری و بنجول چینی. ولی اینو که دیدم کمی روحیه ام عوض شد مخصوصن این ساعت های خطاطیش. مثلن این مدل 

حیف اون موقع که بچه ها کوچیک بودند اینو ندیده بودم. چه قدر دنبال چیزی بودم که خرابی دیوار رو پنهان کنم. هر بار به خاطر دو سه تا لک مجبور می شدیم کل دیوار رو رنگ کنیم. اه. همیشه نوش دارو پس از مرگ سهراب می رسه. اما الان هم دیر نشده. من از این مدلش خیلی خوشم اومد. مدل های دیگه هم داره اما من اینو دوست داشتم نوشته اش به دلم نشست.  امشب که حال و حوصله ندارم شاید فردا سفارش بدم. می ترسم این مدلش تموم شه. خیلی خوشم اومده.